تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی نام کتابی نوشتهٔ ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی (زاده ۳۷۰ ه. ش. ۹۹۵ در روستای حارث آباد بیهق در نزدیکی سبزوار، درگذشته ۴۵۶ ه. ش ۱۰۷۷ در غزنین) است که موضوع اصلی آن تاریخ پادشاهی مسعود غزنوی پسر سلطان محمود غزنوی است. این کتاب علاوه بر تاریخ غزنویان، قسمتهایی درباره تاریخ صفاریان، سامانیان و دوره پیش از پادشاهی محمود غزنوی دارد. نسخه اصلی کتاب حدود ۳۰ جلد بوده که به دستور سلطان مسعود بخش زیادی از آن از بین رفته است و از این کتاب امروزه مقدار کمی (حدود پنج مجلد) بر جای ماندهاست.
برخی این کتاب را «تاریخ ناصری» نامیدهاند، از جمله ابن فندق بیهقی که در سال ۴۹۰ ه. ق. در منطقهٔ بیهق به دنیا آمده و بسیاری دیگر پس از او. برای این نامگذاری دو احتمال موجود است: نخست به اعتبار لقب سبکتگین (پدر محمود غزنوی) که ناصرالدین است و این کتاب تاریخ خاندان و فرزندان و فرزندزادگان وی بوده و دیگر لقب سلطان مسعود که «ناصرالدین الله» بودهاست.
به هر حال کتاب به نامهای دیگری نیز خوانده میشده، از جمله: تاریخ آل ناصر، تاریخ آل سبکتگین، جامع التواریخ، جامع فی تاریخ سبکتگین و سرانجام تاریخ بیهقی که گویا بر اثر بیتوجهی به نام اصلی آن (تاریخ ناصری) به این نامها شهرت پیدا کرده بوده است.
بخش موجود تاریخ بیهقی را «تاریخ مسعودی» نیز میخوانند از آن جهت که قسمتهای بازماندهٔ آن بیشتر رویدادهای دوره پادشاهی سلطان مسعود غزنوی را در بر دارد.
تاریخ بیهقی هرچند از غزنویان جانبداری میکند، با این حال بهتر از هر کتاب دیگری اشتباهات و اشکالات حکومت آنان را نشان میدهد، افزون بر این، اطلاعات بسیار ارزشمندی در مورد چند و چون زندگی در آن روزگار و ارزشها و اعتقادات آنان در اختیار میگذارد.
کتاب «مقالات شمس» عبارت است از مجموعه آنچه شمس الدین تبریزی در مجالس بیان کرده و سوال و جوابهایی که میان او و مولانا یا مریدان و منکران رد و بدل شده است, واز گسیختگی و بریدگی عبارات و مطالب پیداست که این کتاب را شمس الدین خود تالیف ننموده بلکه همان یادداشتهای روزانه ی مریدان است که با کمال بی ترتیبی فراهم نموده اند.
قابل انکار نیست که مرموزترین فصول تاریخ زندگانی مولانا جلال الدین رومی همان داستان پیوستگی و ارتباط او با شمس الدین تبریزی میباشد که به سبب نبودن اطلاع و آگاهی از چگونگی آن غالب متقدمین و متاخرین آن حکایت را بطور افسانه و دور از مرحله ی واقع نوشته بودند. اینک کتاب مقالات پرده از روی بسیاری از این رموز و اسرار بر میدارد و علت ارتباط و فریفتگی مولانا را بشمس تا حدی واضح می سازد. و برخلاف آنچه مشهور است اورا دانایی بصیر و شیفته ی حقیقت و شایسته ی مرشدی و راهنمایی معرفی میکند و این خود بتنهایی سبب اهمیت این کتاب تواند بود.
علاوه بر فواید تاریخی نظر به آنکه شمس الدین مبدا زندگانی جدیدی برای مولانا شده است, ساید هر یک از محققین مایل باشند از مبادی افکار و تعالیم او اطلاع یابند این نتیجه هم از کتاب مقالات بدست میآید, چه ما بین آن و مثنوی ارتباطی قوی موجود است, و مولانا بسیاری از امثال و قصص و مطالب مقالات را در مثنوی مندرج ساخته است.
از حیث لطف عبارت و دلپسندی و زیبایی الفاظ هم کتاب مقالات دارای اهمیت بسیار و یکی از گنجینه های ادبیات و لغلت فارسی است.
مجموعه ی تاریخ هرودوت یا هیرودوتوس از مردم هالیکارتاس از مهاجرنشینهای یونانی در اناطولی کنونی که شهرت جهانی یافته و بتمام زبانهای مهم عالم ترجمه شده است, بلا شبهه قدیمیترین کتاب تاریخی است که از قرن پنجم قبل از میلاد بجا مانده و بعلت مهارتی که مولف هنرمند آن در سبک نگارش آن بکار برده و وسعت اطلاعاتی که راجع بتاریخ ملل قدیمه و جغرافیای ربع مسکون عهد خود داشته, بدون تردید یکی از شاهکارهای دنیاست. بهمین جهت است که کتاب تاریخ هرودوت تا مدتها سرمشق تاریخ نویسی بوده و خود او بلقب "پدر تاریخ" ملقب گردیده است.
شرح زندگی ۴ شاه بزرگ ایرانی به نام های کوروش بزرگ، کمبوجیه، داریوش بزرگ، خشایارشاه در تاریخ هرودودت آمده است که از این حیث این کتاب را خواندنی تر برای ما ایرانیان می نماید.